جدول جو
جدول جو

معنی ابومحمد عبدالله - جستجوی لغت در جدول جو

ابومحمد عبدالله
عبدالله. یکی از احفاد ابن مقله. او نیز از خطاطین مشهور است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عبدالله. مولی بنی هاشم. محدث است
لغت نامه دهخدا
(حَ)
طبیب. عبدالله بن قاسم حریری، مکنی به ابومحمد. شاگرد ابن الرومیه و در 654 هجری قمری درگذشته است. او راست: ’نثر النور و الزهر’ در مناقب استاد خویش ابن الرومیه و ’نهایهالافکار و نزههالابصار’ در طب. (هدیه العارفین ج 1 ص 461)
لغت نامه دهخدا
ابن وهب بن مسلم الفهری، مکنی به ابومحمد. فقیه و از ائمه است. وی دارای فقاهت و عبادت و حدیث بوده. ازکتب او است: الموطاء کبیر و صغیر در حدیث. عبدالله حافظ، ثقه و مجتهد بود. به سال 120 هجری قمری به مصر متولد شد و در 197 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
ابن محمد بن جعفر بن حیان الاصبهانی، مکنی به ابومحمد. از حفاظ حدیث است. نسبت او به جدش حیان است از تألیفات اوست: کتاب السنه. وی به سال 469 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا